گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتی است که تقریر می‌‌کنند

رضا فانی یزدی


مجموعه یادداشتها،خاطرات و نوشته های سالهای اخیر


Friday, August 22, 2003

ضرورت گذار جامعه ما به دمکراسي

همزيستي نيروهاي گوناگون سياسي
در گذشته کشور ما تقريبا هر جرياني در دوره اي خود را نماينده تمامي خلق يا مردم دانسته و ساير بخش هاي اجتماع را به نوعي در مقابله و تضاد اجتماعي با خود قرار داده و خواهان حذف فيزيکي آنها عليرغم پايه هاي اجتماعي شان، به عنوان يک جريان اجتماعي-اقتصادي گرديده بود. جامعه عمدتا به زحمتکشان و دشمنان آنها، مستضعفين و مستکبرين، طبقه کارگر و سرمايه دار، مسلمانان و کفار، وطن پرست و اجنبي، و تقسيم بندي هاي مشابه، تقسيم بندي مي شد و هر بخشي آزادي و بقاء اجتماعي-اقتصادي خود را در گرو انهدام اجتماعي نيروي متضاد خود مي يافت.

در اين گونه تقسيم بندي هاي اجتماعي، دمکراسي هيچگاه نمي توانست که مسئله محوري جامعه باشد. آنچه به نام دمکراسي موعظه مي شد، صرفا تلاشي بود براي تامين آزادي بيشتر براي گروه هاي سرکوب شده و خارج از حاکميت به منظور دست يابي به قدرت و سپس سرکوب حريف.

مفاهيمي چون ديکتاتوري پرولتاريايي، دمکراسي تمام خلقي، حاکميت بلامنازعه شيعي يا حکومت هاي موروثي سلطنت مطلقه ولايي و غير ولايي، بيشتر توجيهي بود براي اعمال ديکتاتوري اکثريت جامعه، يا بخشي که خود را اکثريت جامعه قلمداد مي کرد، بر اقليت جامعه که گاه اين اقليت در واقع اکثريت مطلق جامعه بود. بحث از حقوق فردي و احترام به حقوق افراد و از اين قبيل هميشه در بحث هاي چون تقدم حقوق اجتماعي بر فرد، تقدم جامعه بر فرد و تقدم حقوق دمکراتيک بر آزادي هاي دمکراتيک قرباني شده و به حاشيه رفته و ناديده انگاشته مي شد.

ادامه مطلب

Page 1 of 1 pages
من هنوزم ز تو آن خاطره‌ام مانده بجا

سوسیالیسم رویایی من ، دفتر اول در کوران مبارزه انقلابی
سوسیالیسم رویایی من ، دفتر دوم دستگیری و بازجویی
سه دهه جدال بی فرجام
نیولیبرالیسم پایان تاریخ یا آغازی دیگر