رضا ÙØ§Ù†ÛŒ یزدی
گویند رمز عشق مگویید و نشنوید
مشکل ØÚ©Ø§ÛŒØªÛŒ است Ú©Ù‡ تقریر می‌‌کنند
انتخاب پورمØÙ…دی: تبرئه یک جنایتکار ØØ±ÙÙ‡ ای
جنایتکاری Ú©Ù‡ به جای Ù…ØØ§Ú©Ù…Ù‡ وزیر Ù…ÛŒ شود
Ù‡ÙØªÙ‡ پیش در Ø³ÙØ± بودم. مثل همیشه Ú©Ù‡ ØµØ¨Ø Ø§Ø² خواب بیدار Ù…ÛŒ شم، سری به اینترنت زدم. خبر اعلام اسامی وزرای آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ توجهم را جلب کرد. با کنجکاوی به لیست وزرای Ø§ØØªÙ…الی آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ نگاه انداختم. خشکم زد. دلم شکست. غم دنیا انگار بر دلم Ø§ÙØªØ§Ø¯. وقتی اسم پورمØÙ…دی را در لیست وزرا دیدم. Ø³ÙØ± از آن روز به بعد زهرمارم شد Ùˆ هنوز شوکه از اینکه چگونه Ùˆ چرا آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒØŒ با انتخاب او در مقام وزارت دادگستری به تبرئه ÛŒ این جنایتکار ØØ±ÙÙ‡ ای اقدام ورزیده است.
چند ساعتی دست Ùˆ دلم Ù…ÛŒ لرزید. یادم از اعدام های دهه شصت Ø§ÙØªØ§Ø¯. از اولین روز دیدن او Ú©Ù‡ در سلول Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ به سراغم آمد *Ùˆ ملاقات های بعدی با او. یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ از روزهایی Ú©Ù‡ در بند Û± Ùˆ Û² Ùˆ قرنطینه Ùˆ سلول های Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ زندان وکیل آباد او را دیده بودم Ùˆ هربار او از مرگ Ùˆ اعدام Ú¯ÙØªÙ‡ بود Ùˆ تهدید به اعدام ام کرده بود.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ او برای غلام ØØ³ÛŒÙ† اهرابی Ú©Ù‡ در بازداشتگاه های سپاه با هم آشنا شده بودیم تقاضای ØÚ©Ù… اعدام کرد Ùˆ رازینی، رÙیق Ùˆ همکار Ùˆ هم مدرسه ای پور Ù…ØÙ…دی، ØØ³ÛŒÙ† را Ú©Ù‡ تازه ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø´ به دنیا آمده بود به اعدام Ù…ØÚ©ÙˆÙ… کرد Ùˆ او را در ناباوری تمام به دار زدند.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ اولین اعدام سیاسی در ملاء عام توسط جرثقیل در Ù…ØÙ„ نماز جمعه در صØÙ† موزه امام رضا را رازینی Ùˆ پورمØÙ…دی عملی کردند. مسعود ØÙ‚یقتی یغمایی را Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ اگر اعدامش نکرده بودند، امروز مثل سجاده Ú†ÛŒ Ùˆ ملکیان Ùˆ دیگر هم پرونده ای هایش هنوز زنده بود Ùˆ شاید او هم مثل مهدی به کار تئاتر Ùˆ سینما Ùˆ هنر روی آورده بود.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ به داریوش مهدوی، از بچه های سازمان مجاهدین خلق، Ú©Ù‡ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به ۲۰سال زندان شده بود Ùˆ باز وقتی ما در بازداشتگاه سپاه بودیم دوباره او را از زندان وکیل آباد برای بازجویی مجدد به بازداشتگاه سپاه آورده بودند Ùˆ تجدید Ù…ØØ§Ú©Ù…Ù‡ اش کردند Ùˆ ØØ§Ø¬ÛŒ آقای پورمØÙ…دی برایش تقاضای اعدام کرد Ùˆ چندماه بعد، در ناباوری تمام ما هم بندی هایش، بلندگوی بند اسم او را خواند Ùˆ داریوش را برای اعدام از بند بردند Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ همان روز او را اعدام کردند. او Ùقط۲۲ بهار زندگی را تجربه کرده بود.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ به Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی Ú©Ù‡ چهارسال در Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ گذرانده بود Ùˆ با هم Ù‡ÙØªÙ‡ ها در انباری بودیم Ùˆ از همان انباری، Ø¬Ø¹ÙØ± را به همراه دکتر مغموم Ùˆ غلامرضا Ù…ØÙ…دی به اوین بردند Ùˆ چندماه بعد به ØÚ©Ù… پورمØÙ…دی Ùˆ بقیه کمیته جنایتکار مرگ در تابستان لعنتی Û¶Û· همه شان را اعدام کردند.
یاد جواد کشاورز Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ از جوانترین بچه های مجاهدین بود Ùˆ Ú†Ù‡ سرزنده Ùˆ شاداب بود Ùˆ ØØ§Ù„ا پس از Û¸ سال تØÙ…Ù„ زندان در تابستان Û¶Û· به ØÚ©Ù… پورمØÙ…دی اعدام شد. با جواد کشاورز، جواد نصیری Ú©Ù‡ قهرمان شمشیربازی بود Ùˆ ابراهیم خلیلی Ùˆ برادرش اسماعیل Ú©Ù‡ مهربان تر از آنها در بند کمتر پیدا Ù…ÛŒ شد، مدت ها در یک اتاق در بند Û² زندگی کرده بودم. غلامرضا Ù…ØÙ…دی هم در همان اتاق بود. یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ همه آنها را اعدام کردند. ØÚ©Ù… اعدام همه آنها را مصطÙÛŒ پور Ù…ØÙ…دی امضا کرده بود.
یاد شهریار Ø§Ø³ÙØ±Ø§ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ شهرام مرجوی Ùˆ ØØ³ÛŒÙ† باقری Ùˆ Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ لشگری Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ هر روز ØµØ¨Ø ÙˆÙ‚ØªÛŒ درهای بند باز Ù…ÛŒ شد، پشت در منتظر بودیم Ùˆ اولین Ù†ÙØ±Ø§ØªÛŒ بودیم Ú©Ù‡ دویدن دور ØÛŒØ§Ø· Ú©ÙˆÚ†Ú© زندان را شروع Ù…ÛŒ کردیم. شهریار Ùˆ شهرام Ùˆ ØØ³ÛŒÙ† Ùˆ Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ هم در همان تابستان لعنتی Û¶Û· به ØÚ©Ù… پورمØÙ…دی اعدام شدند.
یاد صادق کوچولو Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù…. صادق خزاعی، جوانترین زندانی بند ما Ú©Ù‡ مجاهد بود Ùˆ پس از Û´ سال ØÛŒÙ† مرخصی از زندان ÙØ±Ø§Ø± کرد Ùˆ پس از دستگیری دوباره در همان تابستان Û¶Û· در همان بازداشتگاه سپاه Ú©Ù‡ سال پیش از آن با هم ماهها در یک اتاق بودیم، جوانمرگ شد. صادق Û±Û³ ساله بود Ú©Ù‡ برای بار اول دستگیر شده بود، خیلی جوانتر از پسرم Ú©Ù‡ ØØ§Ù„ا Û±Û¸ ساله است.
یاد امین Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ پس از Û¸ سال زندان به دستور پور Ù…ØÙ…دی اعدام شد. امین در همان دادگاه انقلاب اسلامی Ú©Ù‡ رازینی ØØ§Ú©Ù… شرع اش بود Ùˆ پورمØÙ…دی دادستانش، به Û²Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شده بود Ùˆ سال Û¶Û· مشمول عÙÙˆ شده Ùˆ ØÚ©Ù…Ø´ به Û±Û° سال زندان کاهش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بود. او در مرداد ماه آن سال پس از تØÙ…Ù„ Û¸ سال زندان اعدام شد Ùˆ خواهرم پری Ùˆ دخترش نازلی برای همیشه تنها ماندند. دو برادر او، ÙØ±Ø²Ø§Ø¯ Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒ در سال Û¶Û° اعدام شده بودند، در همان دادگاهی Ú©Ù‡ آقایان ØØ§Ú©Ù… شرع Ùˆ دادستان آن بودند.
یاد Ù…ØÙ…درضای عزیزم Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ قرار بود اسم دخترش را نسترن بگذارد. Ù…ØÙ…د رضا نیز در دادگاهی Ú©Ù‡ ریاستش را ØØ§Ø¬ÛŒ رازینی داشت Ùˆ دادستانش پورمØÙ…دی بود به اعدام Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شد. شورای عالی قضایی آن زمان به ریاست آیت الله موسوی اردبیلی ØÚ©Ù… اعدام را رد کرد Ùˆ او به Û²Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شد. پورمØÙ…دی Ùˆ هیات مرگ او را در مرداد Û¶Û· Ùˆ پس از Ûµ سال زندان اعدام کردند. به همراه او علی کوچولو، برادرش Ú©Ù‡ از جوانترین بچه های زندان مشهد بود Ùˆ از Û±Û´ سالگی در سال Û¶Û° در زندان بسربرده بود Ùˆ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به Û±Û° سال زندان بود، نیز اعدام شد. علی Û¸ سال از Û²Û² سال زندگی کوتاه خود را در زندان مشهد گذراند. پورمØÙ…دی اگر علی را، Ú©Ù‡ خودش پیشتر او را به Û±Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… کرده بود، اعدام نمی کرد الان علی Û´Û· ساله بود Ùˆ پدر Ùˆ مادرش Ù…ØÙ…درضا Ùˆ علی را هنوز داشتند، نسترن هم بود Ùˆ گلهای دیگری Ú©Ù‡ برای همیشه آرزوی بوییدن آنها بر مشام مادر Ùˆ پدر Ù…ØÙ…درضا باقی ماند.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ به خیلی های دیگر. با اینها در زندان وکیل آباد درمشهد سالها زندگی کرده بودم Ùˆ ØØ§Ù„ا به ØÚ©Ù… پور Ù…ØÙ…دی همه Ø±ÙØªÙ‡ بودند
امین نجاتی Ù…ØØ±Ù…ÛŒ – شوهر خواهرم
Ù…ØÙ…درضا سعیدی – از دوران دبیرستان با هم دوست صمیمی بودیم.
علی سعیدی (برادر Ù…ØÙ…درضا سعیدی) – در Û±Ûµ سالگی دستگیر شده بود Ùˆ در زندان به ØªØØµÛŒÙ„ ادامه داد Ùˆ دیپلم Ú¯Ø±ÙØª.
Ø¬Ø¹ÙØ± بهره مند – مدتها نماینده بند Û² بود.
نوید آموزگار – اولین Ù†ÙØ±ÛŒ بود Ú©Ù‡ از بند برده شد.
جواد نصیری – قهرمان شمشیربازی بود.
Ù…ØÙ…د ØÛŒØ¯Ø±ÛŒÙ‡ – در Û±Û¶ سالگی دستگیر شده بود Ùˆ این اواخر متمایل به Ú†Ù¾ بود.
ØØ³ÛŒÙ† ØÛŒØ¯Ø±ÛŒÙ‡ (برادر Ù…ØÙ…د ØÛŒØ¯Ø±ÛŒÙ‡)
جلیل صوÙÛŒ زاده – مدت زندان را گذرانده Ùˆ ملی Ú©Ø´ÛŒ Ù…ÛŒ کرد.
برادر کوچکتر جلیل صوÙÛŒ زاده Ú©Ù‡ نامش را به خاطر ندارم – در Û±Ûµ سالگی دستگیر شده بود.
شهرام مرجوی – اهل آذربایجان و از اقوام نزدیک آیت الله موسوی اردبیلی، رئیس وقت شورایعالی قضایی بود.
غلامرضا Ù…ØÙ…دی – چندین ماه پیش از عملیات ÙØ±ÙˆØº جاویدان مدتی با هم در انباری بودیم Ùˆ قبل از Ø³ÙØ± هیات مرگ به تهران منتقل شد Ùˆ در اوین اعدام شد.
Ù…ØÙ…د سویزی – یادش بخیر،‌ به شوخی Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª پاول سویزی، اقتصاددان Ù…Ø¹Ø±ÙˆÙØŒâ€Œ پسرعموی او بود. Ù…ØÙ…د اهل سویز، دهی در نزدیکی شاندیز در ØÙˆÙ…Ù‡ مشهد بود.
جواد کشاورز – در ۱۶ سالگی دستگیر شد.
ابراهیم خلیلی – دبیر Ùیزیک بود.
اسماعیل خلیلی (برادر ابراهیم خلیلی)
اØÙ…د زاده (نامش را به خاطر ندارم)
ØØ³Ù† غÙوری – در Û±Û¶ سالگی دستگیر شده بود.
خلیل مودی – از بچه‌های بیرجند بود. مدتی نماینده بند بود و صدای بسیار گرم و قشنگی داشت.
صادق خزاعی – در سن Û±Û´ سالگی دستگیر شده بود. پس از Û´ سال ØØ¨Ø³ØŒ در هنگام مرخصی از زندان ÙØ±Ø§Ø± کرد Ùˆ به خارج گریخت. سازمان برای عملیاتی او را به ایران برگرداند، دستگیر شد Ùˆ سپس اعدام شد.
علی اØÙ…دی
اØÙ…د زلÙÛŒ
Ø¬Ø¹ÙØ± قمصریان
علی میرشاهی – در سن Û±Û· سالگی دستگیر شده بود. پس از Û² سال آزاد شده Ùˆ دوباره دستگیر Ùˆ به Û²Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شد.
جلال اسدپور
عباس ØµÙØ¯Ø±ÛŒ
Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ صÙÙˆÛŒ – Ùوتبالیست درجه اول تیم ابومسلم خراسان بود. در دوران دبیرستان، قهرمان مسابقات Ùوتبال آموزشگاهی استان خراسان بود. پس از آزادی در این دوره دوباره دستگیر شد.
مهدی طلوعی
سیامک رمضانیان – در سن ۱۷ سالگی دستگیر شده بود. اهل قوچان بود و با بقیه بچه‌های قوچان به زندان مشهد منتقل شده بودند.
ØÙ…ید ریاضی – از بچه‌های درگز بود، دوست صمیمی Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی بود.
Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی – Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی اولین Ù†ÙØ±ÛŒ بود Ú©Ù‡ دراین دوره در زندان اوین اعدام شد. Û´ سال در مشهد در زندان Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ بود. سال Û¶Û¶ با هم مدتی در انباری بودیم Ú©Ù‡ Ø¬Ø¹ÙØ± را از همانجا به اوین بردند. Ø¬Ø¹ÙØ± تنها کسی بود Ú©Ù‡ در زندان مشهد رسما از سازمان مجاهدین خلق Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کرد. Ø¬Ø¹ÙØ± را مادرش Ú©Ù‡ از دوستان نزدیک همسر آیت الله خامنه ای بود، شخصا لو داده بود. گویا بعدا دچار Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ú¯ÛŒ شدید شده بود. برادر Ø¬Ø¹ÙØ±ØŒâ€Œ به نام Ù…ØÙ…ود، نیز مدتی با ما در یک بند بود. از سرنوشت او خبری ندارم.
Ù…ØÙ…د بی همتا
Ù…ØØ³Ù† عطاران – او نیز پس از چند سال زندان Ú©Ù‡ آزاد شده بود، دوباره دستگیر شد.
مجید اکبریان – از بچه‌های ورزشکار و اهل قوچان بود، و خیلی هم خوش تیپ بود. در ۱۷ سالگی دستگیر شده بود.
Ù…ØÙ…د Ùیض – از بچه‌های سبزوار بود. ØÚ©Ù… زندان ÙˆÛŒ تمام شده بود Ùˆ ملی Ú©Ø´ÛŒ Ù…ÛŒ کرد.
کاظم ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ – سن Ùˆ سالی بیشتر از اکثر ما داشت،‌ متاهل بود Ùˆ بچه داشت.
Ù…ØÙ…د ÙØ§Ù†ÛŒ Ø¯ÛŒØ³ÙØ§Ù†ÛŒ – در سن Û±Û· سالگی دستگیر شده بود. از بچه‌های سبزوار بود.
جواد کریمی
Ù…ØØ³ÛŒÙ† سیدی
اØÙ…د زلÙÛŒ
مهدی رØÛŒÙ„ÛŒ
ØÙ…یدرضا شهپر طوسی
مرتضی قره چه ای
مهدی قرائی – متاهل بود و بچه داشت.
علیرضا جدیدیان
مهدی ØØ³Ù† آبادی
علی ÙØ®Ø§Ø±Ø²Ø§Ø¯Ù‡
یدالله قشقایی – اهل نیشابور بود. تقریبا همزمان با من دستگیر شد. چندماهی با هم در اتاق عمومی در سپاه بودیم.
Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ لشکری – بیماری خونی داشت Ùˆ مرتب به بهداری Ùˆ بیمارستان اعزام Ù…ÛŒ شد. گویا Ùقط یک مادر پیر داشت Ùˆ تنها ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ آن مادر بود.
مهدی ØØ³ÛŒÙ† پور
Ù…ØÙ…د قانع شاطر ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ
Ù…ØÙ…د مشهدی رضا
غلامرضا نقی پور- از بچه‌‌های خارج از کشور بود Ú©Ù‡ دستگیر شده بود. بسیار مودب بود Ùˆ بسیار سرسخت. در زندان کمتر با بچه‌های مجاهدین دمخور بود Ùˆ بیشتر با بچه‌های Ú†Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ گشت. در ØÙ‚یقت غلامرضا Ú†Ù¾ بود ولی به اتهام مجاهدین دستگیر شده بود. ØØ¯ÙˆØ¯ Û³Û² یا Û³Û³ سال داشت.
مسعود وکیلی – در سن ۱۶ سالگی در قوچان دستگیر شده بود. تپل و خوشرو بود. از اولین دستگیری‌های سال ۶۰ بود.
ابراهیم عروجی – ابراهیم از بچه‌های قوچان بود. قدبلند، ورزشکار Ùˆ بسیار خوش صورت. هم سن Ùˆ سال من بود. ØÙ…ید نیرومند
Ù…ØÙ…د مقدم – از Ú©Ù… سال ترین دستگیری های زندان مشهد بود Ú©Ù‡ در سن Û±Ûµ سالگی دستگیر شده بود. در سال Û¶Û° دو سه بار برای اعدام برده شده بود، Ùˆ ØØªÛŒ او را برای تیرباران به درخت بسته بودند،‌ بغل دستی های او را اعدام کرده بودند،‌ ولی او را برگردانده بودند.
اصغر موقر
علی مسیØ
علی ÙØ®Ø§Ø±Ø²Ø§Ø¯Ù‡
علی گلی
Ùˆ بسیاری دیگر Ú©Ù‡ Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ اسامی آنها را دیگر بخاطر نمی آورم.
دلم بد جوری Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شد . ØØ§Ù„ Ùˆ هوایم عوض شده بود. آن روزهای مرگبار Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† شده باز سراغم آمده بودند Ùˆ تک تک چهره های بچه ها جلوی چشمانم در Ø±ÙØª Ùˆ آمد بودند.
در Ùیس بوک نوشتم Ú©Ù‡: "غم عالم به دلم سنگینی Ù…ÛŒ کند وقتی جنایتکارانی چون پورمØÙ…دی را در این مقام ها باز Ù…ÛŒ بینم. انگار Ú©Ù‡ به عمد به قربانیان آن سالها Ùˆ مردم رنج کشیده ما دهن کجی Ù…ÛŒ کنند." Ùˆ مقاله ای را آنجا گذاشتم * با این ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ú©Ù‡ "این مطلب را تقریبا Ù¨ سال پیش نوشتم وقتی Ú©Ù‡ اØÙ…دی نژاد اولین کابینه خود را معرÙÛŒ کرد. متاسÙÙ… Ú©Ù‡ باز بار دیگر همین را در مورد کابینه آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ بگویم. تنها ØªÙØ§ÙˆØªØ´ این است Ú©Ù‡ در آن دوره ایشان قرار بود در مصدر وزارت کشور باشد Ùˆ اینبار او قرار است در مصدر وزارت دادگستری بنشیند. بدبخت مردم ما Ú©Ù‡ جنایتکارانی چون پورمØÙ…دی قرار است پناهگاه داد Ùˆ دادگستری شان باشد."
راستش تصور Ù…ÛŒ کردم ØØ§Ù„ا همه سروصدایشان درخواهد آمد. همه به آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ اعتراض خواهند کرد Ú©Ù‡ چرا با انتخاب جنایتکاری چون پورمØÙ…دی برای پست وزارت دادگستری او را تبرئه Ù…ÛŒ کند. ولی گویا اشتباه Ù…ÛŒ کردم.
انتظار داشتم دست Ú©Ù… یکی از نمایندگان مجلس، ولو به بهانه اینکه بهانه به دست Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت داده نشود، با انتخاب پورمØÙ…دی به خاطر شرکت در قتل عام سال Û¶Û· Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª کند.
تصورم این بود Ú©Ù‡ خیلی ها از جمله چهره های برجسته Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ در داخل Ùˆ خارج به ØØ¶ÙˆØ± این جنایتکار ØØ±ÙÙ‡ ای در کابینه اعتراض خواهند کرد. اما گویا Ù…ØµÙ„ØØª سیاسی به آنها مجال نداد.
وقتی همین اندوهم را با دوستانم در ایمیل لیستی Ú©Ù‡ سالهاست در آن با هم تبادل نظر سیاسی Ù…ÛŒ کنیم به اشتراک گذاشتم، تعجب کردم Ú©Ù‡ گویا برخی از همین دوستان جمهوری خواه هم ØØªÛŒ از یادداشت من آزرده شدند. چند Ù†ÙØ±ÛŒ در صدد برآمدند Ú©Ù‡ با بی ارزش خواندن نقش وزیر دادگستری Ùˆ یا به بهانه اینکه پورمØÙ…دی را به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ تØÙ…یل کرده اند، قضیه را پایان داده Ùˆ ØØ¶ÙˆØ± این جنایتکار را در کابینه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ توجیه کنند. عده زیادی سکوت کردند Ùˆ انگار نه انگار Ú©Ù‡ جنایتکاری قرار است در کابینه هرروزه به مردم Ùˆ قربانیان خشونت در مملکت دهن کجی کند. چند Ù†ÙØ±ÛŒ هم از دوستان با من همدردی کردند ÙˆÚ†Ù‡ Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ شدم Ú©Ù‡ هنوز همه ما به Ù…ØµÙ„ØØª سیاسی چشم بر جنایت نمی بندیم.
وقتی تیتر نامه ÛµÛµ زندانی سیاسی به آقای اوباما را دیدم با اشتیاق کلمه به کلمه آن را دنبال کردم. Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ شدم Ú©Ù‡ اینبار زندانیان سیاسی Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ خودشان بطور مستقل وارد میدان شده Ùˆ به Ø¯ÙØ§Ø¹ از زندگی بهتر Ùˆ Ø±ÙØ¹ Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت ها از آقای اوباما تقاضا کرده اند Ú©Ù‡ از ÙØ±ØµØª انتخاب آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کرده Ùˆ در مسیر مذاکره با رهبری سیاسی ایران به کاهش ØªØØ±ÛŒÙ… ها Ùˆ پایان دادن به مجازات مردم اقدام نماید.
سالها بود Ú©Ù‡ با دوستان Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ در داخل Ùˆ خارج کشور Ù…ÙØµÙ„ ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کردم Ú©Ù‡ شما باید مستقل از رهبری نظام، خود در Ø¯ÙØ§Ø¹ از Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ مردم اقدام نمایید. جنبش دمکراسی خواهی ایرانی نمی تواند به ØµØ±Ù Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ رهبری نظام، چشم بر آنچه بر مردم Ù…ÛŒ رود ببندد Ùˆ ØØ§Ø´ÛŒÙ‡ نشینی اختیار کند.
نامه زندانیان Ùˆ ØÙ…ایت های آنها از مردم برایم بسیار Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ کننده بود. اما هنوز بغض در گلویم باقی است Ú©Ù‡ اگر زندانیان ما Ùˆ دوستان Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ در داخل Ùˆ خارج دغدغه درد Ùˆ رنج مردم را دارند، Ú†Ù‡ شده است Ú©Ù‡ ما را ÙØ±Ø§Ù…وش کرده اند ØŒ مگر ما مردم نیستیم! چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ آنها چشم بر ØØ¶ÙˆØ± یک جنایتکار ØØ±ÙÙ‡ ای در کابینه بسته اند؟
امیدوار بودم Ú©Ù‡ پیش از شروع مذاکرات مجلس برای رای اعتماد اعضای کابینه، این دوستان در نامه ای مشابه آنچه Ú©Ù‡ به اوباما نوشتند، به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ هم Ù…ÛŒ نوشتند Ú©Ù‡ مردم ما از دیدن اسم پورمØÙ…دی در لیست وزرای او رنج Ù…ÛŒ برند. Ùقط رنج نیست، شکنجه Ù…ÛŒ شویم.
مطمئنم وقتی مادر بهکیش Ú©Ù‡ چون مادر خودم دوستش دارم Ùˆ یا مادر Ù…ØÙ…درضا Ú©Ù‡ به مهربانی مادر خودم بود، وقتی اسم پور Ù…ØÙ…دی را در لیست وزرای کابینه را دیده اند یاد اعدام Ù…ØÙ…ود Ùˆ علی Ùˆ Ù…ØÙ…درضا Ùˆ علی Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ خون گریسته اند.
ما هم مردم هستیم. مادر Ù…ØÙ…ود Ùˆ علی بهکیش هم مردم اند. مادر Ù…ØÙ…درضا Ùˆ علی سعیدی هم مردمند Ùˆ رنجی را Ú©Ù‡ از ØØ¶ÙˆØ± پورمØÙ…دی در کابینه Ù…ÛŒ برند کمتر از رنجی نیست Ú©Ù‡ از کمبود دارو Ùˆ مواد غذایی Ùˆ لوازم الکترونیک Ùˆ دیگر Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬Ø§Øª در بازار ایران Ù…ÛŒ کشند. ØªØØ±ÛŒÙ… ها Ùˆ مشکلات Ùˆ بلایای ØØ§ØµÙ„ از آن گرچه زندگی را سخت کرده اند ولی هرگز به مانند شکنجه دیدن جنایتکاران در زندگی روزانه عذابشان نمی دهد.
کاش دوستان زندانی به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ Ù…ÛŒ نوشتند Ú©Ù‡ با انتخاب پورمØÙ…دی از جنایتکاری ØØ±ÙÙ‡ ای اعاده ØÛŒØ«ÛŒØª Ù…ÛŒ کند Ùˆ بر زخم قدیمی ولی همیشه تازه ما نمک Ù…ÛŒ پاشد.
Ù…ØµÙ„ØØª سنجی سیاسی هم اندازه ای دارد.
ترس ام از این است Ú©Ù‡ این Ù…ØµÙ„ØØª سنجی های سیاسی چنان ما را کرخ Ùˆ بی Ø§ØØ³Ø§Ø³ کند Ú©Ù‡ دیگر وجدان مان نه از ناله ها Ùˆ ضجه های قربانیان جنایت های سالهای گذشته به درد آید Ùˆ نه از دیدن جنایت کاران در ویترین های رسمی قدرت سیاسی در کشور لرزه بر انداممان Ø¨ÛŒÙØªØ¯. Ú©Ù‡ اگر چنین شد باز Ù…ØÚ©ÙˆÙ…یم Ú©Ù‡ در آینده شاهد جنایت های تازه تری باشیم!
با Ø§ØØªØ±Ø§Ù… ØŒ
رضا ÙØ§Ù†ÛŒ یزدی
۲۴ مرداد ۱۳۹۲
* از قتل عام زندانیان سیاسی تا وزارت کشور
http://www.rezafani.com
چند ساعتی دست Ùˆ دلم Ù…ÛŒ لرزید. یادم از اعدام های دهه شصت Ø§ÙØªØ§Ø¯. از اولین روز دیدن او Ú©Ù‡ در سلول Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ به سراغم آمد *Ùˆ ملاقات های بعدی با او. یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ از روزهایی Ú©Ù‡ در بند Û± Ùˆ Û² Ùˆ قرنطینه Ùˆ سلول های Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ زندان وکیل آباد او را دیده بودم Ùˆ هربار او از مرگ Ùˆ اعدام Ú¯ÙØªÙ‡ بود Ùˆ تهدید به اعدام ام کرده بود.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ او برای غلام ØØ³ÛŒÙ† اهرابی Ú©Ù‡ در بازداشتگاه های سپاه با هم آشنا شده بودیم تقاضای ØÚ©Ù… اعدام کرد Ùˆ رازینی، رÙیق Ùˆ همکار Ùˆ هم مدرسه ای پور Ù…ØÙ…دی، ØØ³ÛŒÙ† را Ú©Ù‡ تازه ÙØ±Ø²Ù†Ø¯Ø´ به دنیا آمده بود به اعدام Ù…ØÚ©ÙˆÙ… کرد Ùˆ او را در ناباوری تمام به دار زدند.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ اولین اعدام سیاسی در ملاء عام توسط جرثقیل در Ù…ØÙ„ نماز جمعه در صØÙ† موزه امام رضا را رازینی Ùˆ پورمØÙ…دی عملی کردند. مسعود ØÙ‚یقتی یغمایی را Ù…ÛŒ گویم Ú©Ù‡ اگر اعدامش نکرده بودند، امروز مثل سجاده Ú†ÛŒ Ùˆ ملکیان Ùˆ دیگر هم پرونده ای هایش هنوز زنده بود Ùˆ شاید او هم مثل مهدی به کار تئاتر Ùˆ سینما Ùˆ هنر روی آورده بود.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ به داریوش مهدوی، از بچه های سازمان مجاهدین خلق، Ú©Ù‡ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به ۲۰سال زندان شده بود Ùˆ باز وقتی ما در بازداشتگاه سپاه بودیم دوباره او را از زندان وکیل آباد برای بازجویی مجدد به بازداشتگاه سپاه آورده بودند Ùˆ تجدید Ù…ØØ§Ú©Ù…Ù‡ اش کردند Ùˆ ØØ§Ø¬ÛŒ آقای پورمØÙ…دی برایش تقاضای اعدام کرد Ùˆ چندماه بعد، در ناباوری تمام ما هم بندی هایش، بلندگوی بند اسم او را خواند Ùˆ داریوش را برای اعدام از بند بردند Ùˆ ÙØ±Ø¯Ø§ÛŒ همان روز او را اعدام کردند. او Ùقط۲۲ بهار زندگی را تجربه کرده بود.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ به Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی Ú©Ù‡ چهارسال در Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ گذرانده بود Ùˆ با هم Ù‡ÙØªÙ‡ ها در انباری بودیم Ùˆ از همان انباری، Ø¬Ø¹ÙØ± را به همراه دکتر مغموم Ùˆ غلامرضا Ù…ØÙ…دی به اوین بردند Ùˆ چندماه بعد به ØÚ©Ù… پورمØÙ…دی Ùˆ بقیه کمیته جنایتکار مرگ در تابستان لعنتی Û¶Û· همه شان را اعدام کردند.
یاد جواد کشاورز Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ از جوانترین بچه های مجاهدین بود Ùˆ Ú†Ù‡ سرزنده Ùˆ شاداب بود Ùˆ ØØ§Ù„ا پس از Û¸ سال تØÙ…Ù„ زندان در تابستان Û¶Û· به ØÚ©Ù… پورمØÙ…دی اعدام شد. با جواد کشاورز، جواد نصیری Ú©Ù‡ قهرمان شمشیربازی بود Ùˆ ابراهیم خلیلی Ùˆ برادرش اسماعیل Ú©Ù‡ مهربان تر از آنها در بند کمتر پیدا Ù…ÛŒ شد، مدت ها در یک اتاق در بند Û² زندگی کرده بودم. غلامرضا Ù…ØÙ…دی هم در همان اتاق بود. یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ú©Ù‡ همه آنها را اعدام کردند. ØÚ©Ù… اعدام همه آنها را مصطÙÛŒ پور Ù…ØÙ…دی امضا کرده بود.
یاد شهریار Ø§Ø³ÙØ±Ø§ÛŒÙ†ÛŒ Ùˆ شهرام مرجوی Ùˆ ØØ³ÛŒÙ† باقری Ùˆ Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ لشگری Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ هر روز ØµØ¨Ø ÙˆÙ‚ØªÛŒ درهای بند باز Ù…ÛŒ شد، پشت در منتظر بودیم Ùˆ اولین Ù†ÙØ±Ø§ØªÛŒ بودیم Ú©Ù‡ دویدن دور ØÛŒØ§Ø· Ú©ÙˆÚ†Ú© زندان را شروع Ù…ÛŒ کردیم. شهریار Ùˆ شهرام Ùˆ ØØ³ÛŒÙ† Ùˆ Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ هم در همان تابستان لعنتی Û¶Û· به ØÚ©Ù… پورمØÙ…دی اعدام شدند.
یاد صادق کوچولو Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù…. صادق خزاعی، جوانترین زندانی بند ما Ú©Ù‡ مجاهد بود Ùˆ پس از Û´ سال ØÛŒÙ† مرخصی از زندان ÙØ±Ø§Ø± کرد Ùˆ پس از دستگیری دوباره در همان تابستان Û¶Û· در همان بازداشتگاه سپاه Ú©Ù‡ سال پیش از آن با هم ماهها در یک اتاق بودیم، جوانمرگ شد. صادق Û±Û³ ساله بود Ú©Ù‡ برای بار اول دستگیر شده بود، خیلی جوانتر از پسرم Ú©Ù‡ ØØ§Ù„ا Û±Û¸ ساله است.
یاد امین Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ پس از Û¸ سال زندان به دستور پور Ù…ØÙ…دی اعدام شد. امین در همان دادگاه انقلاب اسلامی Ú©Ù‡ رازینی ØØ§Ú©Ù… شرع اش بود Ùˆ پورمØÙ…دی دادستانش، به Û²Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شده بود Ùˆ سال Û¶Û· مشمول عÙÙˆ شده Ùˆ ØÚ©Ù…Ø´ به Û±Û° سال زندان کاهش ÛŒØ§ÙØªÙ‡ بود. او در مرداد ماه آن سال پس از تØÙ…Ù„ Û¸ سال زندان اعدام شد Ùˆ خواهرم پری Ùˆ دخترش نازلی برای همیشه تنها ماندند. دو برادر او، ÙØ±Ø²Ø§Ø¯ Ùˆ ÙØ±ÛŒØ¯ÙˆÙ†ØŒ در سال Û¶Û° اعدام شده بودند، در همان دادگاهی Ú©Ù‡ آقایان ØØ§Ú©Ù… شرع Ùˆ دادستان آن بودند.
یاد Ù…ØÙ…درضای عزیزم Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù… Ú©Ù‡ قرار بود اسم دخترش را نسترن بگذارد. Ù…ØÙ…د رضا نیز در دادگاهی Ú©Ù‡ ریاستش را ØØ§Ø¬ÛŒ رازینی داشت Ùˆ دادستانش پورمØÙ…دی بود به اعدام Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شد. شورای عالی قضایی آن زمان به ریاست آیت الله موسوی اردبیلی ØÚ©Ù… اعدام را رد کرد Ùˆ او به Û²Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شد. پورمØÙ…دی Ùˆ هیات مرگ او را در مرداد Û¶Û· Ùˆ پس از Ûµ سال زندان اعدام کردند. به همراه او علی کوچولو، برادرش Ú©Ù‡ از جوانترین بچه های زندان مشهد بود Ùˆ از Û±Û´ سالگی در سال Û¶Û° در زندان بسربرده بود Ùˆ Ù…ØÚ©ÙˆÙ… به Û±Û° سال زندان بود، نیز اعدام شد. علی Û¸ سال از Û²Û² سال زندگی کوتاه خود را در زندان مشهد گذراند. پورمØÙ…دی اگر علی را، Ú©Ù‡ خودش پیشتر او را به Û±Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… کرده بود، اعدام نمی کرد الان علی Û´Û· ساله بود Ùˆ پدر Ùˆ مادرش Ù…ØÙ…درضا Ùˆ علی را هنوز داشتند، نسترن هم بود Ùˆ گلهای دیگری Ú©Ù‡ برای همیشه آرزوی بوییدن آنها بر مشام مادر Ùˆ پدر Ù…ØÙ…درضا باقی ماند.
یادم Ø§ÙØªØ§Ø¯ به خیلی های دیگر. با اینها در زندان وکیل آباد درمشهد سالها زندگی کرده بودم Ùˆ ØØ§Ù„ا به ØÚ©Ù… پور Ù…ØÙ…دی همه Ø±ÙØªÙ‡ بودند
امین نجاتی Ù…ØØ±Ù…ÛŒ – شوهر خواهرم
Ù…ØÙ…درضا سعیدی – از دوران دبیرستان با هم دوست صمیمی بودیم.
علی سعیدی (برادر Ù…ØÙ…درضا سعیدی) – در Û±Ûµ سالگی دستگیر شده بود Ùˆ در زندان به ØªØØµÛŒÙ„ ادامه داد Ùˆ دیپلم Ú¯Ø±ÙØª.
Ø¬Ø¹ÙØ± بهره مند – مدتها نماینده بند Û² بود.
نوید آموزگار – اولین Ù†ÙØ±ÛŒ بود Ú©Ù‡ از بند برده شد.
جواد نصیری – قهرمان شمشیربازی بود.
Ù…ØÙ…د ØÛŒØ¯Ø±ÛŒÙ‡ – در Û±Û¶ سالگی دستگیر شده بود Ùˆ این اواخر متمایل به Ú†Ù¾ بود.
ØØ³ÛŒÙ† ØÛŒØ¯Ø±ÛŒÙ‡ (برادر Ù…ØÙ…د ØÛŒØ¯Ø±ÛŒÙ‡)
جلیل صوÙÛŒ زاده – مدت زندان را گذرانده Ùˆ ملی Ú©Ø´ÛŒ Ù…ÛŒ کرد.
برادر کوچکتر جلیل صوÙÛŒ زاده Ú©Ù‡ نامش را به خاطر ندارم – در Û±Ûµ سالگی دستگیر شده بود.
شهرام مرجوی – اهل آذربایجان و از اقوام نزدیک آیت الله موسوی اردبیلی، رئیس وقت شورایعالی قضایی بود.
غلامرضا Ù…ØÙ…دی – چندین ماه پیش از عملیات ÙØ±ÙˆØº جاویدان مدتی با هم در انباری بودیم Ùˆ قبل از Ø³ÙØ± هیات مرگ به تهران منتقل شد Ùˆ در اوین اعدام شد.
Ù…ØÙ…د سویزی – یادش بخیر،‌ به شوخی Ù…ÛŒ Ú¯ÙØª پاول سویزی، اقتصاددان Ù…Ø¹Ø±ÙˆÙØŒâ€Œ پسرعموی او بود. Ù…ØÙ…د اهل سویز، دهی در نزدیکی شاندیز در ØÙˆÙ…Ù‡ مشهد بود.
جواد کشاورز – در ۱۶ سالگی دستگیر شد.
ابراهیم خلیلی – دبیر Ùیزیک بود.
اسماعیل خلیلی (برادر ابراهیم خلیلی)
اØÙ…د زاده (نامش را به خاطر ندارم)
ØØ³Ù† غÙوری – در Û±Û¶ سالگی دستگیر شده بود.
خلیل مودی – از بچه‌های بیرجند بود. مدتی نماینده بند بود و صدای بسیار گرم و قشنگی داشت.
صادق خزاعی – در سن Û±Û´ سالگی دستگیر شده بود. پس از Û´ سال ØØ¨Ø³ØŒ در هنگام مرخصی از زندان ÙØ±Ø§Ø± کرد Ùˆ به خارج گریخت. سازمان برای عملیاتی او را به ایران برگرداند، دستگیر شد Ùˆ سپس اعدام شد.
علی اØÙ…دی
اØÙ…د زلÙÛŒ
Ø¬Ø¹ÙØ± قمصریان
علی میرشاهی – در سن Û±Û· سالگی دستگیر شده بود. پس از Û² سال آزاد شده Ùˆ دوباره دستگیر Ùˆ به Û²Û° سال زندان Ù…ØÚ©ÙˆÙ… شد.
جلال اسدپور
عباس ØµÙØ¯Ø±ÛŒ
Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ صÙÙˆÛŒ – Ùوتبالیست درجه اول تیم ابومسلم خراسان بود. در دوران دبیرستان، قهرمان مسابقات Ùوتبال آموزشگاهی استان خراسان بود. پس از آزادی در این دوره دوباره دستگیر شد.
مهدی طلوعی
سیامک رمضانیان – در سن ۱۷ سالگی دستگیر شده بود. اهل قوچان بود و با بقیه بچه‌های قوچان به زندان مشهد منتقل شده بودند.
ØÙ…ید ریاضی – از بچه‌های درگز بود، دوست صمیمی Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی بود.
Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی – Ø¬Ø¹ÙØ± هاشمی اولین Ù†ÙØ±ÛŒ بود Ú©Ù‡ دراین دوره در زندان اوین اعدام شد. Û´ سال در مشهد در زندان Ø§Ù†ÙØ±Ø§Ø¯ÛŒ بود. سال Û¶Û¶ با هم مدتی در انباری بودیم Ú©Ù‡ Ø¬Ø¹ÙØ± را از همانجا به اوین بردند. Ø¬Ø¹ÙØ± تنها کسی بود Ú©Ù‡ در زندان مشهد رسما از سازمان مجاهدین خلق Ø¯ÙØ§Ø¹ Ù…ÛŒ کرد. Ø¬Ø¹ÙØ± را مادرش Ú©Ù‡ از دوستان نزدیک همسر آیت الله خامنه ای بود، شخصا لو داده بود. گویا بعدا دچار Ø§ÙØ³Ø±Ø¯Ú¯ÛŒ شدید شده بود. برادر Ø¬Ø¹ÙØ±ØŒâ€Œ به نام Ù…ØÙ…ود، نیز مدتی با ما در یک بند بود. از سرنوشت او خبری ندارم.
Ù…ØÙ…د بی همتا
Ù…ØØ³Ù† عطاران – او نیز پس از چند سال زندان Ú©Ù‡ آزاد شده بود، دوباره دستگیر شد.
مجید اکبریان – از بچه‌های ورزشکار و اهل قوچان بود، و خیلی هم خوش تیپ بود. در ۱۷ سالگی دستگیر شده بود.
Ù…ØÙ…د Ùیض – از بچه‌های سبزوار بود. ØÚ©Ù… زندان ÙˆÛŒ تمام شده بود Ùˆ ملی Ú©Ø´ÛŒ Ù…ÛŒ کرد.
کاظم ÙØ§Ø±Ø³ÛŒ – سن Ùˆ سالی بیشتر از اکثر ما داشت،‌ متاهل بود Ùˆ بچه داشت.
Ù…ØÙ…د ÙØ§Ù†ÛŒ Ø¯ÛŒØ³ÙØ§Ù†ÛŒ – در سن Û±Û· سالگی دستگیر شده بود. از بچه‌های سبزوار بود.
جواد کریمی
Ù…ØØ³ÛŒÙ† سیدی
اØÙ…د زلÙÛŒ
مهدی رØÛŒÙ„ÛŒ
ØÙ…یدرضا شهپر طوسی
مرتضی قره چه ای
مهدی قرائی – متاهل بود و بچه داشت.
علیرضا جدیدیان
مهدی ØØ³Ù† آبادی
علی ÙØ®Ø§Ø±Ø²Ø§Ø¯Ù‡
یدالله قشقایی – اهل نیشابور بود. تقریبا همزمان با من دستگیر شد. چندماهی با هم در اتاق عمومی در سپاه بودیم.
Ø§Ø¨ÙˆØ§Ù„ÙØ¶Ù„ لشکری – بیماری خونی داشت Ùˆ مرتب به بهداری Ùˆ بیمارستان اعزام Ù…ÛŒ شد. گویا Ùقط یک مادر پیر داشت Ùˆ تنها ÙØ±Ø²Ù†Ø¯ آن مادر بود.
مهدی ØØ³ÛŒÙ† پور
Ù…ØÙ…د قانع شاطر ØØ³ÛŒÙ†ÛŒ
Ù…ØÙ…د مشهدی رضا
غلامرضا نقی پور- از بچه‌‌های خارج از کشور بود Ú©Ù‡ دستگیر شده بود. بسیار مودب بود Ùˆ بسیار سرسخت. در زندان کمتر با بچه‌های مجاهدین دمخور بود Ùˆ بیشتر با بچه‌های Ú†Ù¾ÛŒ Ù…ÛŒ گشت. در ØÙ‚یقت غلامرضا Ú†Ù¾ بود ولی به اتهام مجاهدین دستگیر شده بود. ØØ¯ÙˆØ¯ Û³Û² یا Û³Û³ سال داشت.
مسعود وکیلی – در سن ۱۶ سالگی در قوچان دستگیر شده بود. تپل و خوشرو بود. از اولین دستگیری‌های سال ۶۰ بود.
ابراهیم عروجی – ابراهیم از بچه‌های قوچان بود. قدبلند، ورزشکار Ùˆ بسیار خوش صورت. هم سن Ùˆ سال من بود. ØÙ…ید نیرومند
Ù…ØÙ…د مقدم – از Ú©Ù… سال ترین دستگیری های زندان مشهد بود Ú©Ù‡ در سن Û±Ûµ سالگی دستگیر شده بود. در سال Û¶Û° دو سه بار برای اعدام برده شده بود، Ùˆ ØØªÛŒ او را برای تیرباران به درخت بسته بودند،‌ بغل دستی های او را اعدام کرده بودند،‌ ولی او را برگردانده بودند.
اصغر موقر
علی مسیØ
علی ÙØ®Ø§Ø±Ø²Ø§Ø¯Ù‡
علی گلی
Ùˆ بسیاری دیگر Ú©Ù‡ Ù…ØªØ§Ø³ÙØ§Ù†Ù‡ اسامی آنها را دیگر بخاطر نمی آورم.
دلم بد جوری Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ شد . ØØ§Ù„ Ùˆ هوایم عوض شده بود. آن روزهای مرگبار Ùˆ Ù†ÙØ±ÛŒÙ† شده باز سراغم آمده بودند Ùˆ تک تک چهره های بچه ها جلوی چشمانم در Ø±ÙØª Ùˆ آمد بودند.
در Ùیس بوک نوشتم Ú©Ù‡: "غم عالم به دلم سنگینی Ù…ÛŒ کند وقتی جنایتکارانی چون پورمØÙ…دی را در این مقام ها باز Ù…ÛŒ بینم. انگار Ú©Ù‡ به عمد به قربانیان آن سالها Ùˆ مردم رنج کشیده ما دهن کجی Ù…ÛŒ کنند." Ùˆ مقاله ای را آنجا گذاشتم * با این ØªÙˆØ¶ÛŒØ Ú©Ù‡ "این مطلب را تقریبا Ù¨ سال پیش نوشتم وقتی Ú©Ù‡ اØÙ…دی نژاد اولین کابینه خود را معرÙÛŒ کرد. متاسÙÙ… Ú©Ù‡ باز بار دیگر همین را در مورد کابینه آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ بگویم. تنها ØªÙØ§ÙˆØªØ´ این است Ú©Ù‡ در آن دوره ایشان قرار بود در مصدر وزارت کشور باشد Ùˆ اینبار او قرار است در مصدر وزارت دادگستری بنشیند. بدبخت مردم ما Ú©Ù‡ جنایتکارانی چون پورمØÙ…دی قرار است پناهگاه داد Ùˆ دادگستری شان باشد."
راستش تصور Ù…ÛŒ کردم ØØ§Ù„ا همه سروصدایشان درخواهد آمد. همه به آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ اعتراض خواهند کرد Ú©Ù‡ چرا با انتخاب جنایتکاری چون پورمØÙ…دی برای پست وزارت دادگستری او را تبرئه Ù…ÛŒ کند. ولی گویا اشتباه Ù…ÛŒ کردم.
انتظار داشتم دست Ú©Ù… یکی از نمایندگان مجلس، ولو به بهانه اینکه بهانه به دست Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØ§Ù† ØÚ©ÙˆÙ…ت داده نشود، با انتخاب پورمØÙ…دی به خاطر شرکت در قتل عام سال Û¶Û· Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª کند.
تصورم این بود Ú©Ù‡ خیلی ها از جمله چهره های برجسته Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ در داخل Ùˆ خارج به ØØ¶ÙˆØ± این جنایتکار ØØ±ÙÙ‡ ای در کابینه اعتراض خواهند کرد. اما گویا Ù…ØµÙ„ØØª سیاسی به آنها مجال نداد.
وقتی همین اندوهم را با دوستانم در ایمیل لیستی Ú©Ù‡ سالهاست در آن با هم تبادل نظر سیاسی Ù…ÛŒ کنیم به اشتراک گذاشتم، تعجب کردم Ú©Ù‡ گویا برخی از همین دوستان جمهوری خواه هم ØØªÛŒ از یادداشت من آزرده شدند. چند Ù†ÙØ±ÛŒ در صدد برآمدند Ú©Ù‡ با بی ارزش خواندن نقش وزیر دادگستری Ùˆ یا به بهانه اینکه پورمØÙ…دی را به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ تØÙ…یل کرده اند، قضیه را پایان داده Ùˆ ØØ¶ÙˆØ± این جنایتکار را در کابینه Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ توجیه کنند. عده زیادی سکوت کردند Ùˆ انگار نه انگار Ú©Ù‡ جنایتکاری قرار است در کابینه هرروزه به مردم Ùˆ قربانیان خشونت در مملکت دهن کجی کند. چند Ù†ÙØ±ÛŒ هم از دوستان با من همدردی کردند ÙˆÚ†Ù‡ Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ شدم Ú©Ù‡ هنوز همه ما به Ù…ØµÙ„ØØª سیاسی چشم بر جنایت نمی بندیم.
وقتی تیتر نامه ÛµÛµ زندانی سیاسی به آقای اوباما را دیدم با اشتیاق کلمه به کلمه آن را دنبال کردم. Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ شدم Ú©Ù‡ اینبار زندانیان سیاسی Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ خودشان بطور مستقل وارد میدان شده Ùˆ به Ø¯ÙØ§Ø¹ از زندگی بهتر Ùˆ Ø±ÙØ¹ Ù…ØØ±ÙˆÙ…یت ها از آقای اوباما تقاضا کرده اند Ú©Ù‡ از ÙØ±ØµØª انتخاب آقای Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ø§Ø³ØªÙØ§Ø¯Ù‡ کرده Ùˆ در مسیر مذاکره با رهبری سیاسی ایران به کاهش ØªØØ±ÛŒÙ… ها Ùˆ پایان دادن به مجازات مردم اقدام نماید.
سالها بود Ú©Ù‡ با دوستان Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ در داخل Ùˆ خارج کشور Ù…ÙØµÙ„ ØµØØ¨Øª Ù…ÛŒ کردم Ú©Ù‡ شما باید مستقل از رهبری نظام، خود در Ø¯ÙØ§Ø¹ از Ù…Ù†Ø§ÙØ¹ مردم اقدام نمایید. جنبش دمکراسی خواهی ایرانی نمی تواند به ØµØ±Ù Ù…Ø®Ø§Ù„ÙØª با ØÚ©ÙˆÙ…ت Ùˆ رهبری نظام، چشم بر آنچه بر مردم Ù…ÛŒ رود ببندد Ùˆ ØØ§Ø´ÛŒÙ‡ نشینی اختیار کند.
نامه زندانیان Ùˆ ØÙ…ایت های آنها از مردم برایم بسیار Ø®ÙˆØ´ØØ§Ù„ کننده بود. اما هنوز بغض در گلویم باقی است Ú©Ù‡ اگر زندانیان ما Ùˆ دوستان Ø§ØµÙ„Ø§Ø Ø·Ù„Ø¨ در داخل Ùˆ خارج دغدغه درد Ùˆ رنج مردم را دارند، Ú†Ù‡ شده است Ú©Ù‡ ما را ÙØ±Ø§Ù…وش کرده اند ØŒ مگر ما مردم نیستیم! چرا Ùˆ چگونه است Ú©Ù‡ آنها چشم بر ØØ¶ÙˆØ± یک جنایتکار ØØ±ÙÙ‡ ای در کابینه بسته اند؟
امیدوار بودم Ú©Ù‡ پیش از شروع مذاکرات مجلس برای رای اعتماد اعضای کابینه، این دوستان در نامه ای مشابه آنچه Ú©Ù‡ به اوباما نوشتند، به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ هم Ù…ÛŒ نوشتند Ú©Ù‡ مردم ما از دیدن اسم پورمØÙ…دی در لیست وزرای او رنج Ù…ÛŒ برند. Ùقط رنج نیست، شکنجه Ù…ÛŒ شویم.
مطمئنم وقتی مادر بهکیش Ú©Ù‡ چون مادر خودم دوستش دارم Ùˆ یا مادر Ù…ØÙ…درضا Ú©Ù‡ به مهربانی مادر خودم بود، وقتی اسم پور Ù…ØÙ…دی را در لیست وزرای کابینه را دیده اند یاد اعدام Ù…ØÙ…ود Ùˆ علی Ùˆ Ù…ØÙ…درضا Ùˆ علی Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ خون گریسته اند.
ما هم مردم هستیم. مادر Ù…ØÙ…ود Ùˆ علی بهکیش هم مردم اند. مادر Ù…ØÙ…درضا Ùˆ علی سعیدی هم مردمند Ùˆ رنجی را Ú©Ù‡ از ØØ¶ÙˆØ± پورمØÙ…دی در کابینه Ù…ÛŒ برند کمتر از رنجی نیست Ú©Ù‡ از کمبود دارو Ùˆ مواد غذایی Ùˆ لوازم الکترونیک Ùˆ دیگر Ø§ØØªÛŒØ§Ø¬Ø§Øª در بازار ایران Ù…ÛŒ کشند. ØªØØ±ÛŒÙ… ها Ùˆ مشکلات Ùˆ بلایای ØØ§ØµÙ„ از آن گرچه زندگی را سخت کرده اند ولی هرگز به مانند شکنجه دیدن جنایتکاران در زندگی روزانه عذابشان نمی دهد.
کاش دوستان زندانی به Ø±ÙˆØØ§Ù†ÛŒ Ù…ÛŒ Ú¯ÙØªÙ†Ø¯ Ùˆ Ù…ÛŒ نوشتند Ú©Ù‡ با انتخاب پورمØÙ…دی از جنایتکاری ØØ±ÙÙ‡ ای اعاده ØÛŒØ«ÛŒØª Ù…ÛŒ کند Ùˆ بر زخم قدیمی ولی همیشه تازه ما نمک Ù…ÛŒ پاشد.
Ù…ØµÙ„ØØª سنجی سیاسی هم اندازه ای دارد.
ترس ام از این است Ú©Ù‡ این Ù…ØµÙ„ØØª سنجی های سیاسی چنان ما را کرخ Ùˆ بی Ø§ØØ³Ø§Ø³ کند Ú©Ù‡ دیگر وجدان مان نه از ناله ها Ùˆ ضجه های قربانیان جنایت های سالهای گذشته به درد آید Ùˆ نه از دیدن جنایت کاران در ویترین های رسمی قدرت سیاسی در کشور لرزه بر انداممان Ø¨ÛŒÙØªØ¯. Ú©Ù‡ اگر چنین شد باز Ù…ØÚ©ÙˆÙ…یم Ú©Ù‡ در آینده شاهد جنایت های تازه تری باشیم!
با Ø§ØØªØ±Ø§Ù… ØŒ
رضا ÙØ§Ù†ÛŒ یزدی
۲۴ مرداد ۱۳۹۲
* از قتل عام زندانیان سیاسی تا وزارت کشور
http://www.rezafani.com
Next entry: ÙØ§Ø¬Ø¹Ù‡ ای در شر٠وقوع است
Previous entry: باغبان مخملباÙ