گویند رمز عشق مگویید و مشنوید
مشکل حکایتی است که تقریر می‌‌کنند

رضا فانی یزدی


مجموعه یادداشتها،خاطرات و نوشته های سالهای اخیر


Wednesday, July 30, 2008

قتل عام تابستان ١٣٦٧ درمشهد

فاجعه ای که نمی توان فراموش کرد

در مشهد تا آنجا که می دانم به هیچ کسی اطلاع ندادند. خانواده ها هفته ها و ماهها پشت در زندان، دادستانی و اطلاعات چشم به انتظار بچه ها بودند. هیچکس نمی خواست باور کند که عزیزش اعدام شده. تا ماهها به خانواده ها می گفتند بچه ها را "اعزام" کردیم. حالا کجا، معلوم نبود. شوهر خواهرم، امین نجاتی محرمی، یکی از اعدام شدگان بود. ماهها به خواهرم می گفتند که ما او را اعدام نکرده ایم، آنها اعزام شده اند.پدر یکی از دوستانم که دو فرزندش اعدام شدند، کارمند شهرداری مشهد بود. مسئول مرده شویخانه بهشت رضا که او را می شناخت گویا با ایشان تماس گرفته بود که اینجا دو بچه هستند که نام خانوادگی شما را دارند که بعدا آنها را در قسمت "لعنت آباد" که قطعه جداگانه ای برای اعدام شدگان بود به خاک سپرده بودند. این پدر گویا از اولین کسانی بود که از ماجرا خبردار شده بود و کم کم خبر در سطح دیگر خانواده ها پخش شد. بسیاری اما هنوز باور نمی کردند.

ادامه مطلب


Monday, July 07, 2008

مشهد، زندان وکیل آباد

با بهائی‌ها در مسیر زندگی -فصل سوم

خوشحالم که این بخش از خاطرات زندگی ام را گرچه خیلی مختصر اما تا آنجا که مقدورم بود ‏به رشته تحریر در آوردم. ابتدا به این دلیل که همیشه فکر می کردم که به تمام دوستان هم بندم از جمله دوستان ‏بهائی که با هم سالهای طولانی در سخت ترین شرایط زندان را گذراندیم، مدیونم که این حقایق را بازگو کنم. ‏امیدوارم دیگر دوستان هم بخصوص دوستان بهائی به بازگوئی خاطرات آن سالهای تلخ بپردازند. مطمئنم که باز ‏گوئی همه رنج و دردی که برما رفته است و بر انگیختن احساسات بشری دیگر هموطنان، یکی از موثرترین ‏راههای جلو گیری از تکرار مجدد جنایت است، همه ما باید آنچه را که شاهدش بوده ایم بازگو کنیم تا از تکرار ‏دوباره جنایت جلوگیری شود. وظیفه ما نشان ‏دادن چهره کریه و عمق زشتی و پلیدی جنایتی است که شاهد آن بوده ایم، نشان دادن عمق زشتی و پلیدی این ‏جنایات موجب می شود که دیگر نه کسی اشتهای تکرار آن را داشته باشد و نه کسی پذیرا و مشوق آن شود. ‏مسکوت گذاشتن دامنه این جنایات و پنهان کردن آنها در قفسه های بایگانی دستگاه‌های اطلاعاتی و امنیتی، مشوق ‏تکرار آنها در آینده است.‏

ادامه مطلب

Page 1 of 1 pages
من هنوزم ز تو آن خاطره‌ام مانده بجا

سوسیالیسم رویایی من ، دفتر اول در کوران مبارزه انقلابی
سوسیالیسم رویایی من ، دفتر دوم دستگیری و بازجویی
سه دهه جدال بی فرجام
نیولیبرالیسم پایان تاریخ یا آغازی دیگر